چتر خیس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دلنوشته

09 آبان 1395 توسط respina

 

 

به نام غریبی که غریبانه دوستش دارم

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من،نه اینکه مرا شعر تاره نیست

من از تو مینویسم و این کیمیا کم است.

نمی سوختیم

نمی گریستیم

و نمی مردیم اگر سنگ نبودیم…

صدایی که می آمد صدای که العطش بود و صدای حل من ناصر ینصرنی حسین…

گوشی سمیع نبود تا سوز نینوا را به ساز بنشیند.

نمیدانم کجاست :

آن واژه ای که ترجمان احساسات باشد و راز دل را فاش سازد…

کاش میشد گفت از درد درون

دردی که هیچ درمانی ندارد…

کاش میشد گفت ازخزان،خزانی که هیچ بهاری ندارد…

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

چتر خیس

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دلنوشته
  • کفن برف کجا؟؟
  • دیوانگیت را جشن بگیر...
  • 23 آبان
  • تولدت
  • رفاقت
  • سکوت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس